تاریخچه وزارت بهداشت
تا سال 1282 خورشیدی، هیچ تشکیلات و نهادی برای رسیدگی به بهداشت در ایران نبود. اگر بیماری همهگیر مرگباری شیوع مییافت، چند نفر از اطبای پایتخت را موقتاً جمع میکردند که مشورت بدهند چه باید کرد. کشتیهایی که میخواستند در بنادر ایران پهلو بگیرند، قبلاً میبایست در بنادر کشورهای دیگر، جواز سلامت داشته باشند چون ایران امکانات بررسی بهداشتی آنها را نداشت. هر چند سال یک بار که کنفرانس بینالمللی بهداشت تشکیل میشد، از ایران هم نماینده میرفت ولی به سکوت میگذراند. تا اینکه در این سال (1282) به پیشنهاد میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، وزیر خارجهٔ وقت، مظفرالدین شاه فرمان تشکیل «ادارهٔ کل صحیه» را صادر کرد که «هم ترتیبات صحی سرحدات را منظم بدارد و هم امور صحی داخلی را رسیدگی کند». این اداره، هیئتی مشورتی به نام «مجلس حفظ الصحه دولتی» داشت که تشکیلات اصلی برنامهریزی و مدیریت بهداشت در ایران شد. امیرخان امیراعلم نیز به نمایندگی از آن در کنفرانس بینالمللی بهداشت در پاریس شرکت کرد و پس از چهل روز مذاکره، توانست تشکیلات بهداشت ایران را در عهدنامهٔ بینالمللی این کنفرانس به رسمیت بشناساند.[5]
ادارهٔ کل صحیه بخشی از وزارت داخله (کشور) محسوب میشد. از جمله اقدامات آن، آغاز مایهکوبی عمومی بود. در زمان مظفرالدینشاه یحیی میرزا لسانالحکما پیشنهاد تأسیس ادارهای برای تولید مایه (واکسن) آبله را در ایران داد و مظفرالدین شاه موافقت کرد و مبلغی هم تعیین شد اما آن مبلغ صرف هزینههای دیگری شد و این طرح به اجرا درنیامد. این طرح در سال 1289 خورشیدی که امیراعلم نمایندهٔ مجلس شده بود، آغاز شد. در آن تاریخ بیماری آبله سالیانه جان حدود شصت هزار نفر را در ایران میگرفت و تنها سفارت فرانسه برای مصرف اتباع خود واکسن آبله به ایران وارد میکرد که قدری از آن را هم رایگان در اختیار مجلس حفظالصحه (بهداری) میگذاشت. در دورهٔ دوم مجلس شورای ملی، امیراعلم که نمایندهٔ مجلس بود، در 14 اردیبهشت 1289 خورشیدی به مجلس پیشنهاد داد که از محل مالیات نواقل یعنی پولی که برای عبور و مرور چهارپایان باربر و همچنین خودرو و درشکه و گاری و کالسکه گرفته میشد، مایهکوبی سراسری در ایران آغاز شود. با این پیشنهاد موافقت شد.[6] در 17 آبان آن سال، قانون دومادهای پیشنهادی امیراعلم به این شرح به تصویب رسید:
- مادهٔ 1: از مالیات وسائط نقلیه تومانی یک قران برای اصلاح امور حفظالصحه و بالخاصه تعمیم آبلهکوبی و تقسیم سرم گلودرد دیفتری بهطور مجانی تخصیص شود.
- مادهٔ 2: وجوهی که از این ممر حاصل میگردد به مجلس حفظالصحهٔ مرکزی دولت داده میشود که به نظارت و تصویب مجلس مذکور در تمام مملکت به مصرف برسد.[7]
در اجرای این قانون، بلدیه (شهرداری) تهران در 29 دی 1289 مبلغ 1٬965 قران در اختیار مجلس حفظالصحهٔ تهران گذاشت تا شش مرکز آبلهکوبی مجانی در شش محلهٔ مختلف شهر دایر کند.[8]
در سال 1300، ادارهٔ کل صحیه برای نخستین بار وزارتخانه شد اما این وزارتخانه پس از سه ماه منحل شد و این بار، ادارهٔ کل صحیه به وزارت معارف و مجلس حفظالصحه دولتی به وزارت داخله انتقال یافت. با این حال، در مؤسسات مختلف دولتی، نهادهای مختلفِ عهدهدارِ بهداشت پراکنده و هر کدام زیر نظر یک وزارتخانه بودند، مانند صحیههای زیر نظر بلدیهها (شهرداریها) و صحیههای نظمیهها (شهربانیها).
در سال 1305 اسماعیل سنگ نمایندهٔ ساری و علیاکبر داور نمایندهٔ لار طرحی به مجلس شورای ملی دادند که همهٔ نهادهای مرتبط با امور بهداشت و همچنین مدارس طب، قابلگی، دواسازی، دندانسازی و انستیتو پاستور زیر نظر ادارهٔ کل صحیه بروند و رئیس ادارهٔ کل صحیه، سمت معاون فنی وزارت داخله را داشته باشد و حق حضور در مجلس و هیئت وزیران داشته باشد.[9]
از سال 1310 برای ریاست کل صحیه، مستشار از خارج استخدام و مقرر شد که برای ریاست کل صحیه از یکی از پزشکان فرانسوی با حقوق ماهیانهٔ پانزده هزار فرانک استفاده شود.[10] در 19 اسفند 1310، قانونی به تصویب مجلس شورای ملی رسید که تجارت کبریت را به انحصار دولت درمیآورد و تمام درآمد حاصل از این تجارت را برای دولت به «صحیهٔ عمومی» اختصاص میداد.[11